در برخی از شهرستانها خانههایی هست که دیدارشان مثل تاریکترین صومعهها، گرفتهترین دشتها یا غمانگیزترین ویرانهها اندوهی در دل برمیانگیزد و شاید سکوت صومعهها، بیباری و خشکی دشتها و اندوه مرگآلود ویرانهها یکجا در این خانهها باشد. حیات و حرکت در آنجا چندان آرام و اندک است که اگر غریبی به این ناحیه بیاید و چشمش ناگهان به نگاه بیفروغ و سرد موجود بیحرکتی برنخورد _که صورت راهبمانندش به صدای پای ناشناسی از پنجره بدر میآید_ این خانهها را بیسکنه میپندارد. همهء این عوامل اندوه و گرفتگی را در جبین خانهای در شهر سومور۱ میتوان دید که در قسمت بالای شهر، در انتهای کوچهء پست و بلندی که به صورت قصر میرود، جا دارد... این کوچه که اکنون چندان محل عبور و مرور نیست در تابستان گرم و در زمستان سرد و در پارهای از نقاط تاریک است. صدای پای انسان بر شنهای آن که همیشه خشک و پاکیزه است، به نحوی عجیب طنین میافکند و تنگی و پیچ و خم و آرامش خانههای آن که به شهر قدیم تعلق دارد و در پناه بارهها جای گرفته است، شایستهء توجه است. خانههایی که سیصد سال عمر دارد، اگرچه از چوب ساخته شده است، هنوز در اینجا استوار و پابرجا است. تنوع شکل و قیافهء این خانهها غرابت و بداعتی پدید میآورد که نظر عتیقهدوستان و هنرمندان را
_________________________________________
1. Saumur
اوژنی گرانده
نویسنده: اونوره دو بالزاک
مترجم: عبدالله توکل
ناشر: انتشارات ناهید
نوبت چاپ: نهم، ۱۳۸۹ (چاپ دوم انتشارات ناهید)