دنیای قشنگ نو
بخش یکم
عمارتی پتوپهن و خاکستری رنگ، تنها دارای سیوچهار طبقه. بالای در اصلی، این کلمات: «کارخانهء مرکزی تخمگیری و شرطیسازی لندن»۱ و روی یک سپر، شعار دولت جهانی: «اشتراک، یگانگی، ثبات».
اتاقی درندشت در طبقهء همکف، رو بهشمال قرار داشت. نور تند و باریکی که نسبت بهتابستان آنسوی شیشهها و گرمای گرمسیری خود اتاق سرد بود، از پنجره بهدرون خیره میشد، حریصانه بهدنبال مانکن آراستهای میگشت که هیأت بیجانِ مرغ پرکندهای داشت امّا جز شیشه و نیکل و فروغ سرد ظروف لاچینی لابراتوار چیزی نمییافت. انجماد به انجماد پاسخ میداد. شلوار کار کارگران سفید بود و دستکشهایی از لاستیک زردگون و مردهرنگ به دست داشتند. روشنایی منجمد و مرده بود و پرهیبی بیش نبود؛ تنها از لولههای زرد میکروسکوپها جسمی غنی و زنده وام میکرد که مثل کره در طول لولههای شفاف دراز کشیده بود، به صورت رگههای قشنگ، یکی بعد از دیگری، در ردیفی طویل، روی میزهای کار.
_________________________________
۱. Some pallid shape of academic goose-flesh ظاهراً کنایه از علائم مختصری از حیات مصنوعی است.
دنیای قشنگ نو