برگ اول

دفتر ثبت اولین روز از زندگی یک کتاب، یا یک کتاب چگونه متولد می شود؟

برگ اول

دفتر ثبت اولین روز از زندگی یک کتاب، یا یک کتاب چگونه متولد می شود؟

همه چیز از اون لحظه شروع شد. با باز کردن کتاب و خوندن اولین حروف و صفحه ی اولش.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

سمفونی مردگان

جمعه, ۳۰ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۰ ق.ظ

موومان یکم

۱






۱

دود ملایمی زیر طاق­های ضربی و گنبدی کاروانسرای آجیل­فروش­ها لمبر می خورد و از دهانهء جلوخان بیرون می­زد. ته کاروانسرا چند باربر در یک پیت حلبی چوب می­سوزاندند و گاه اگر جرئت می­کردند که دستشان را از زیر پتو بیرون بیاورند تخمه هم می­شکستند. پشت سرشان در جایی مثل دخمه سه نفر در پاتیل­های بزرگ تخمه بو می­دادند. دود و بخار به هم می­آمیخت، و برف بند آمده بود.

همه­ی چراغ­ها و حتی زنبوری­ها روشن بود، و کاروانسرا از دور به دهکده ای در مه شبیه بود. سمت راست دالان در حجرهء «خشکبار معتبر» دو مرد به گرمای چراغ زنبوری روی میز دل داده بودند. پشت میز «اورهان اورخانی» نشسته بود و کنارش «ایاز پاسبان».

ایاز پاسبان پنجشنبه ها به حجره می آمد، روی صندلی بزرگی می­نشست و پاهایش را می­گذاشت روی چهارپایهء کوچک. عرق پیشانی­اش را پاک می­کرد_چه تابستان و چه زمستان_ و اگر صندلی بزرگ دم دست نبود روی یک گونی تخمه می­نشست. میگفت: «من با این هیکل گنده چه جوری روی صندلی کوچک بنشینم، هان؟»



سمفونی مردگان

نویسنده: عباس معروفی

ناشر: گردون

نوبت چاپ: پانزدهم، ۱۳۸۹

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۳۰
نیلو فر

عباس معروفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی