برگ اول

دفتر ثبت اولین روز از زندگی یک کتاب، یا یک کتاب چگونه متولد می شود؟

برگ اول

دفتر ثبت اولین روز از زندگی یک کتاب، یا یک کتاب چگونه متولد می شود؟

همه چیز از اون لحظه شروع شد. با باز کردن کتاب و خوندن اولین حروف و صفحه ی اولش.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

زندگی عزیز

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۵ ق.ظ

رسیدن به ژاپن

وقتی پیتر چمدانش را در سکوی قطار می­برد، ته دل خوشحال بود، اما انگار دوست نداشت برود و حس می کرد هرچه به حرکت قطار نزدیک تر می شوند، دلتنگی بیش تر به سراغش می­آید. روی سکوی قطار ایستاده بود و به پنجره های قطار نگاه می­کرد و در حالی که لبخندی بر لبانش نقش بسته بود، برای آن­ها دست تکان می­داد. به کتی لبخند زد، پر از شادمانی بود؛ شادمانی اش به این دلیل بود که تا ابد برای هم شگفت­انگیز خواهند بود. لبخند او به همسرش پر بود از امید و اعتماد و اعتقادی راسخ. حسی که نمی توان آن را به زبان آورد. اگر گرتا این حرف­ها را می­زد، حتماً به او می­گفت این حرف­های خنده­دار را نزند و او با پیتر موافق بود. چون تصور می­کرد، برای آدم­هایی که هرروز همدیگر را می­بینند، این احساس با هر توصیفی غیرقابل درک است.

پیتر کوچک که بود، مادرش او را با خود از طریق کوه­هایی که گرتا دیگر نام­شان را فراموش کرده بود، از چکوسلاوکی بیرون برده بود. چند نفر هم با آن­ها بودند. پدر پیتر قرار بود همراهی­شان کند، اما درست پیش از قطعی شدن قرار، در آسایشگاه بستری شد. قرار بود حالش که بهتر شد، به آن­ها ملحق شود، اما اجل مهلت نداد و از دنیا رفت.



زندگی عزیز

نویسنده: آلیس مونرو

مترجم: مریم صبوری

ناشر: کتاب کوله پشتی

نوبت چاپ: پنجم ۱۳۹۵


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی